خطاهای شناختی (Cognitive Bias) چیست؟
خطاهای روانشناختی شبیه راه های میانبری برای مغز شما هستند تا این ارگان پیچیده بتواند در سریع ترین زمان ممکن تصمیم گیری کند،سوگیری های شناختی تاثیر بسیار زیادی در نحوه عملکرد شما در تصمیم گیری های روزانه دارند.توضیح ساده تر این است که مغز شما راه هایی برای کمتر مصرف کردن انرژی از طریق تصمیم گیری سریع و میانبرهای ذهنی دارد که به در اصطلاح به آن رهیافت آنی مغز (Heuristics) میگویند.
مشکل اصلی اینجاست که ما خیلی اوقات از وجود این سوگیری ها مطلع نیستیم و حتی زمانی که آنها را میشناسیم در هنگام معامله کردن به دلیل فشار بالای روانی اینکه بتوانیم منطق خود را آنقدر قوی ساخته تا در دام سوگیری های شناختی نیوفتیم نیازمند زمان و تمرین زیادی است،اما مهمترین قدم در زمینه حل مشکلات رواشناختی معامله گری اول شناخت مشکل است.
لیست 50 خطای روانشناختی
- خطای روانشناختی تأییدی (Confirmation Bias): تمایل به جستجو، تفسیر، تمرکز و به خاطر سپردن اطلاعات به گونهای که پیشفرضهای فرد را تأیید کند.
- خطای روانشناختی لنگر اندازی (Anchoring Bias): تکیه بیش از حد بر اولین اطلاعات به دست آمده (لنگر) هنگام تصمیم گیری.
- خطای روانشناختی در دسترس بودن (Availability Heuristic): برآورد احتمال وقوع رویدادها بر اساس در دسترس بودن آنها در حافظه.
- خطای روانشناختی پسنگری (Hindsight Bias): تمایل به دیدن رویدادها، از جمله رویدادهای تصادفی، به عنوان قابل پیش بینی تر از آنچه که هستند، پس از وقوع آنها.
- خطای روانشناختی خودخدمت (Self-Serving Bias): نسبت دادن رویدادهای مثبت به شخصیت خود، اما نسبت دادن رویدادهای منفی به عوامل خارجی.
- خطای اساسی نسبت دادن (Fundamental Attribution Error): تمایل به تأکید بیش از حد بر توضیحات مبتنی بر شخصیت برای رفتارهای مشاهده شده در دیگران در حالی که توضیحات موقعیتی را کماهمیت جلوه میدهد.
- خطای روانشناختی وضع موجود (Status Quo Bias): ترجیح دادن وضعیت فعلی نسبت به تغییر، حتی زمانی که تغییر ممکن است مفید باشد.
- بیزاری از دست دادن (Loss Aversion): ترجیح دادن اجتناب از ضرر به جای کسب منافع معادل.
- اشتباه هزینههای فرورفته (Sunk Cost Fallacy): ادامه دادن یک رفتار یا تلاش به دلیل منابع قبلاً سرمایهگذاری شده (زمان، پول و غیره) علیرغم عدم موفقیت.
- خطای روانشناختی تازگی (Recency Bias): اهمیت بیشتر به آخرین رویدادها هنگام تصمیم گیری یا قضاوت.
- اثر قاببندی (Framing Effect): رسیدن به نتایج متفاوت از یک اطلاعات یکسان بسته به نحوه ارائه آن.
- اثر هالهای (The Halo Effect): قضاوت در مورد شخصیت فرد بر اساس یک ویژگی واحد، مانند جذابیت یا هوش.
- اثر بادکنکی (Bandwagon Effect): تمایل به انجام (یا باور) کارهایی به این دلیل که افراد زیادی همان کارها را انجام می دهند (یا باور دارند).
- اثر دنینگ-کروگر (Dunning-Kruger Effect): افراد فاقد مهارت تمایل دارند توانایی و عملکرد خود را بیش از حد برآورد کنند، در حالی که افراد ماهر تواناییهای خود را دست کم میگیرند.
- خطای روانشناختی توافق کاذب (False Consensus Effect): دست بالا گرفتن میزان موافقت دیگران با عقاید، باورها و ترجیحات ما.
- خطای روانشناختی خوشبینی (Optimism Bias): باور بر این که رویدادهای منفی برای خود فرد نسبت به دیگران کمتر اتفاق می افتد.
- توهم کنترل (Illusion of Control): باور بر اینکه نتایج تحت کنترل فرد هستند در حالی که اینطور نیست.
- اشتباه برنامهریزی (Planning Fallacy): دست کم گرفتن زمان، هزینه و ریسک اقدامات آینده و در عین حال، بیش از حد برآورد کردن مزایا.
- اثر تملک (Endowment Effect): ارزش گذاری بیشتر روی اقلام صرفاً به دلیل مالکیت آنها.
- خطای روانشناختی منفینگری (Negativity Bias): تمایل به تمرکز بیشتر روی رویدادها یا اطلاعات منفی نسبت به رویدادها یا اطلاعات مثبت.
- تخفیف سهمی هذلولوی (Hyperbolic Discounting): تمایل افراد به ترجیح پاداشهای کمتر و فوری نسبت به پاداشهای بیشتر و با تأخیر.
- توهم خوشه شدن (Clustering Illusion): دیدن الگو در رویدادهای تصادفی.
- اثر دارونما (Placebo Effect): انتظار اینکه یک درمان یا نتیجه مؤثر باشد، که باعث میشود حتی اگر خود درمان بیاثر باشد، با احتمال بیشتری اتفاق بیفتد.
- خطای روانشناختی قضاوت بر اساس جایگاه (Authority Bias): دادن احترام یا اطاعت بیش از حد به افراد صاحب مقام.
- لعنت دانش (Curse of Knowledge): وقتی فردی ناخودآگاه فرض میکند که دیگران پیشزمینه لازم برای درک حرفهای او را دارند.
- اثر ابهام (Ambiguity Effect): ترجیح دادن گزینههایی با احتمالات شناخته شده نسبت به گزینههایی که احتمالات آنها ناشناخته است.
- اثر بارنوم (The Barnum Effect): پذیرفتن عبارات کلی، مبهم و مثبت به عنوان توصیفهای بسیار دقیق از خود.
- اثر فریبنده (Decoy Effect): زمانی که گزینهها به گونهای چارچوببندی میشوند که از طریق معرفی یک گزینه «فریبنده» بر تصمیمگیری تأثیر میگذارند.
- شکاف همدلی (Empathy Gap): دستکم گرفتن تأثیر انگیزههای درونی، مانند گرسنگی یا خستگی، بر تصمیمگیری.
- تفکر گروهی (Groupthink): تمایل به هماهنگی یا انطباق در گروه که منجر به نتیجهگیری غیرمنطقی یا ناکارآمد در تصمیمگیری میشود.
- خطای روانشناختی درون گروهی (Ingroup Bias): ترجیح دادن و طرفداری از گروه خود ( درون گروه ) نسبت به گروههای دیگر ( برون گروه ).
- بیتوجهی به احتمالات (Neglect of Probability): عدم محاسبه صحیح احتمالات هنگام تصمیمگیری در شرایط عدم قطعیت.
- خطای روانشناختی اعتماد به نفس کاذب (Overconfidence Bias): دست بالا گرفتن تواناییها، دانش یا قضاوت خود.
- خطای روانشناختی پسرفت (Regression Bias): تمایل به باور اینکه چیزی که به تازگی اتفاق افتاده است، در آینده نیز ادامه خواهد یافت.
- ادراک انتخابی (Selective Perception): تمایل انتظارات به تأثیرگذاری بر ادراک.
- بازتاب سملوایس (Semmelweis Reflex): تمایل به رد شواهد جدیدی که با الگوی تثبیت شدهای تناقض دارد.
- خطای روانشناختی بازماندگان (Survivorship Bias): تمرکز بر افرادی یا چیزهایی که از یک فرآیند «جان سالم به در بردهاند» و ناخواسته نادیده گرفتن کسانی که جان سالم به در نبرده اند.
- اثر فون رِستورف (Von Restorff Effect): تمایل به به خاطر سپردن آسانتر موارد منحصربهفرد یا غیرمعمول نسبت به سایر موارد.
- اثر زایگارنیک (Zeigarnik Effect): کارهای ناتمام نسبت به کارهای تمام شده به یاد ماندنیتر هستند.
- خطای روانشناختی بازیگر-ناظر (Actor-Observer Bias): تمایل به نسبت دادن اعمال خود به عوامل خارجی، در حالی که اعمال دیگران را به عوامل درونی نسبت میدهیم.
- بیزاری از ابهام (Ambiguity Aversion): ترجیح ریسکهای شناخته شده نسبت به ریسکهای ناشناخته.
- خطای روانشناختی اطلاعات (Information Bias): تمایل به جستجوی اطلاعات بیشتر، حتی زمانی که این اطلاعات ارتباطی با تصمیمی که گرفته میشود، نداشته باشد.
- خطای روانشناختی همگنی برونگروه (Outgroup Homogeneity Bias): نگاه کردن به اعضای برونگروه به عنوان افرادی که شباهت بیشتری به هم دارند تا اعضای درونگروه.
- منطق سازی پس از خرید (Post-Purchase Rationalization): بعد از خرید یک محصول، مردم تمایل دارند خودشان را متقاعد کنند که تصمیم درستی گرفتهاند.
- اثر شترمرغ (The Ostrich Effect): نادیده گرفتن اطلاعات خطرناک یا منفی با «فرو کردن سر» در شن، مانند شترمرغ.
- خطای روانشناختی طرفداری از نوآوری (Pro-innovation Bias): تمایل به خوشبینی بیش از حد نسبت به مفید بودن یک اختراع یا نوآوری در کل جامعه، در حالی که اغلب در شناسایی محدودیتها و ضعفهای آن شکست میخورد.
- خطای روانشناختی حمایتی از انتخاب (Choice-Supportive Bias): تمایل به خاطر سپردن انتخابهای خود به عنوان بهتر از آنچه که در واقعیت بودهاند.
- خطای روانشناختی خودمحوری (Egocentric Bias): تمایل به تکیه بیش از حد بر دیدگاه خود و دست کم گرفتن تأثیر دیگران.
- اثر صرفاً در معرض بودن (Mere Exposure Effect): تمایل به علاقهمند شدن به چیزهایی صرفاً به دلیل اینکه آشنا هستند.
- اثر فورر (یا اثر بارنوم) (The Forer Effect (or Barnum Effect)): تمایل به پذیرفتن توصیفات کلی و مبهم شخصیت به عنوان ویژگیهای کاملاً منحصر به فرد خود.
کلام آخر
خطاهای روانشناختی ، که به سوگیریهای ذهنی نیز معروف هستند، الگوهای فکری ثابتی هستند که میتوانند قضاوت و تصمیمگیری ما را تحت تأثیر قرار دهند. این خطاها ناخودآگاه رخ میدهند و میتوانند باعث شوند که ما اطلاعات را به طور نادرست تفسیر کنیم، به نفع خودمان استدلال کنیم و تصمیمات غیرمنطقی بگیریم.
در واقع، خطاهای روانشناختی نوعی میانبر ذهنی هستند که به ما کمک میکنند تا در دنیای پیچیده به سرعت تصمیمگیری کنیم. با این حال، این میانبرها همیشه دقیق یا قابل اعتماد نیستند و میتوانند منجر به نتایج منفی شوند. آگاهی از خطاهای روانشناختی میتواند به ما کمک کند تا آنها را در تفکر و رفتار خود شناسایی و کنترل کنیم. با این کار، میتوانیم تصمیمات عقلانیتر و دقیقتری بگیریم و از اشتباهات رایج جلوگیری کنیم.